سایه ی نحیف زندگی

سایه ی نحیف زندگی در لیوان گرم چای

در قاب خیره ی پنجره

بر حوله ی خیس آویز

در رنگ های شلخته ی بر دیوار

در آشفتگی های کدر خیالم که ثانیه ها را فریب می دهد

در شانه های خمیده ی بذر در سحرگاهان

در خورشید زرد پشت ابر در شامگاهان

در باران هنگفت استوایی

در لیموی قاچ خورده ی عاطل ظرف سوپ

در عمق ساکت پیوند چند گل داوودی در باغ

در دست های مات و تسلیم او

در حفره های بیدار قلب مان که حیرت بیهودگی می نوازد

در لذت کشف یک آهنگ در اسپاتیفای

در اسکرول های بی هدف توییتر

در کاربرهای ناراضی سایت

در تلنبار ظرف های کثیف آشپرخانه

در زباله های غیر تفکیک زیر سینک

در آمد و رفت های کوکی وار

در ناتوانی بازوهایم

در بی قراری بدن هامان

که به حرکت تکرار لذت خو گرفته ست.

در حس صاف و ساکت رضایت

آه سایه ی نحیف زندگی در لیوان سرد چای