می خواستی درست ببینی. شاید هم درست نمی دیدی اما به صدق می دیدی. می کوشیدی به صدق ببینی، و می دانستی که کوشش تو در درست دیدن، در درست دیدن و بر وفق آن درست گفتن و درست را نمایاندن غریبگی می ساخت، غریبه ات می کرد، جدایی ات می داد..